نویسنده نادرمنتظرالمهدی در دو شنبه 25 آذر 1392
|
13 سال؛ تختی گوشه بیمارستان جایگاه من است
كم كم از حال میرفتم چشمهایم كمسو میشدند و خوب نمیدیدم، در تمام پوست بدنم احساس سوزش میكردم تهوع و استفراغ آزارم میداد، متوجه شدم كه پرستاران و پرسنل نقاهتگاه مرا بر روی تختی خواباندند...
شهدای کازرون، الهی در جلال رحمانی، در كمال سبحانی، نه محتاج زمانی، نه آرزومند مكانی، نه كس به تو ماند و نه به كسی مانی، پیداست كه در میان جانی بلكه جان زنده به چیزی است كه تو آنی.
برچسبها: بیمارستان ،شیمیایی ،اتریش ،تهران ،سردشت ،تبریز ،,